روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

تجربه

بعضی چیزها هستند که تو هیچ کتابی نوشته نشدن، و فقط باید با تجربه اونا رو یاد گرفت.

امروز داشتم روی برنامه ای که قبلا نوشته بودم کار می کردم، کمی تغییرات ایجاد کردم و متوجه شدم برنامه درست کار نمی کنه تا همین یک ساعت پیش مونده بودم که چطور شد که اینجوری شد؟ اشکال کار در این بود که اندازه یک فرم کمی تغییر کرده بود و وقتی فرم را بزرگتر کردم همه چیز درست شد!

حتی خود مایکروسافت و برادر بیل هم نمی تونست همچین درسی بهم بده، چند ساعت فسفر سوزوندم که اشکال از چی می تونه باشه، و وقتی مشکل به همین راحتی حل شد با تعجب نگاه کردم تو دوربین:

عصبانی

قیافه آدمی رو تصور کنید که یک ساعت تو ایستگاه اتوبوس منتظر وایستاده و ماشین نیومده، بعد زنگ زده قرارش رو کنسل کرده و برگشته خونه و دیده آب قطعه. تا همین نیم ساعت پیش هم آب کل شهرشون قطع بوده. به اینها این مورد رو هم اضافه کنید که یکی زنگ بزنه بگه از این به بعد سه روز در هفته برنامه همینه.

خوب قیافه اون آدم، ترکیبی از همه اینهاست:

البته الان داره آهنگ گوش میده


پی نوشت باربط: دوست دارم برم تو یه تحصنی، اعتصابی، تجمع اعتراضی یا راهپیمایی که بتونم توش از ته دل داد بزنم! شاید اینجوری یه کمی خنک شدم.

پی نوشت بی ربط: شاعر میگه من به آمار زمین مشکوکم، اگر این سطح پر از آدمهاست، پس چرا این همه دلها تنهاست.

برنامه روزانه

عجب وضعیه ها!  صبح از خواب بلند میشیم می بینیم برق قطعه. چند ساعت بعد برق میاد آب میره. آب میاد اینترنت قطع میشه.
برنامه روزانه مون رو باید با اینا تنظیم کنیم!

جوینده یابنده است!

بالاخره تونستم یه کدی پیدا کنم که بازدیدکننده های وبلاگ رو از بلاگفا منتقل کنه به آدرس جدید. آخه بلاگفا هر کدی با این قابلیت رو غیر فعال کرده.

هفت روز

تو این هفت روز:

1- از بلاگفا بیشتر از قبل متنفر شدم. چون اجازه نداد توی قالب وبلاگ، کد انتقال به سایت دیگه ای رو وارد کنم. یعنی امکان انتقال خودکار بازدید کننده ها به وبلاگ جدید از بلاگفا وجود نداره. از دوستان عزیزم خواهش می کنم اگه کد جاوااسکریپتی برای انتقال خودکار بازدید کننده ها به سایت دیگه ای رو می شناسن بهم معرفی کنن که دیگه از شر بلاگفا خلاص شم.

2-رفتم شاهرود. توی سفر 4 روزه به شاهرود برای دیدن دوستان و کارای دانشگاهی و ... که به اینترنت دسترسی نداشتم، فهمیدم که خیلی خوبه آدم فعالیتش تو دنیای مجازی رو کمتر کنه و به زندگی واقعیش هم برسه.

3-فرصت کردم مصاحبه مدیر بلاگ اسکای رو دانلود و گوش کنم. حرف دل خیلی ها رو زد. صاف و پوست کنده. مثل خیلیها از فیلترینگ هم شاکی بود و البته از دخالتها و کمکهای بی دریغ دولت هم صحبت کرد (مثل فیلتر کردن پیکوفایل تنها یک هفته بعد از راه اندازی!)

4- آب قطع شده بود. داریم به تابستون و فصل گرما نزدیک می شیم و مثل همیشه قطعی آب میاد سراغمون. دیروز هم اولین روزش رو تجربه کردیم. این وسط بعضیا میگن غربی ها ابرها رو می دزدن که اینجا بارون نیاد! (نتیجه اینکه هر چیزی رو میشه توجیه کرد و براش دلیل تراشید، حتی خشکسالی)

5- دوباره اخبار رو دنبال کردم. یه حرفی دکتر شریعتی زده که با خوندن دوباره اش، تصمیم گرفتم کمی هم به اتفاقاتی که اطرافم می افته توجه کنم. این سخن دکتر شریعتی هم بعدا در حاشیه نوشت می نویسم.