روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

از چاله به چاه

شدم مصداق بارز از چاله درآمدن و به چاه افتادن. شش ماهی بود که اینترنت همراه اول رو فعال کرده بودم. ولی از سرعت آپلودش اصلا راضی نبودم. حالا دو سه روزه که اینترنت همراه ایرانسل رو فعال کردم. نه از سرعت ارسال راضیــم و نه از سرعت دریافت.

از چاله دراومدم و به چاه افتادم.

فوری فوتی

به خاطر یه کار خیلی فوری امشب میرم شاهرود و فردا ظهر دوباره برمیگردم. کار خیلی فوری فوتی...

باید افکارم را برای خودم نگه دارم

فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد، تا ممکن است باید افکارم را برای خودم نگه دارم...*


من هم به همین نتیجه رسیدم. از این به بعد مرموز تر خواهم شد. از این به بعد در ذهن اطرافیانم چیزی بیشتر از یک سایه مبهم نخواهم بود. شاید اینگونه مرا بیشتر بشناسند. شاید خودم هم پی به واقعیت خودم ببرم. از این دنیای بی رحم نباید انتظار راز داری داشت، رازی که دلم سنگینی بودنش را نتوانست تحمل کند و از زبانم کمک خواست... و حالا من هم به این نتیجه رسیدم که «یادم باشد، تا ممکن است باید افکارم را برای خودم نگه دارم»


پی نوشت:

* از بوف کور

نوشته های حال به هم زن

چند روزه که تو گودر مطالبی می بینم با موضوع تفاوت و الگوریتم(!) کارهایی که زن و مردا یا پسر و دخترا انجام میدن. مثلا تفاوت لباس پوشیدن خانومها و آقایون. تفاوت پول گرفتن آقا و خانوما از عابر بانک، الگوریتم نیمرو درست کردن پسر و دخترا.

خوب اگه واقعا می خواین کل کل کنید، درست حسابی کل کل کنید و حال آدم رو اینقدر به هم نزنید.  این سورژه 4 یا 5 سال پیش خیلی هم خنده دار بود، اما الان... خوب یه کم ابتکار داشته باشین دیگه. کارهای شما هم شده مثل برنامه های صدا و سیما! دقیقا مثل مردان آهنین که 8 ساله همونطوری و بدون تغییر و ابتکار داره اجرا میشه.

در پوست خود نگنجیدن

قیافه من بعد از اینکه فیس بوک بدون فیلتر شکن باز شد! :