روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

چیزی به اسم مسئولیت اجتماعی

«پادشاهی تصمیم می گیره حس مسئولیت پذیری مردمش رو بسنجه. بخاطر همین سنگی رو وسط جاده میذاره و همون نزدیکی ها پنهان میشه تا برخورد مردم با این صحنه رو ببینه. خیلیها با بی تفاوتی نگاهی به سنگ می انداختند و به راهشون ادامه می دادند (چون با وجود سنگ هنوز راه برای عبور و مرور باز بود) پس از مدتی پیرمرد فقیری که با الاغش از اونجا رد می شد با زحمت فراوان سنگ رو از وسط جاده کنار گذاشت و کیسه ای از سکه های طلا در زیر سنگ پیدا کرد. با خوشحالی سکه ها رو برداشت و به راهش ادامه داد.»

یادمون باشه که:

- همه ما در برابر اتفاقاتی که اطرافمون می افته مسئولیم، پس با بی تفاوتی از کنارشون نگذریم.

- وقتی در یک جامعه زتدگی می کنیم، نباید همیشه دنبال انجام کارهایی باشیم که منفعت شخصی دارن.

- وقتی کارمون راه افتاد نسبت به بقیه بی تفاوت نباشیم.

******

این حکایت رو دوست خوبم مصطفی برام تعریف کرد، وقتی که داشتم براش می گفتم چطور میشه تو نظر سنجی وبلاگی که روزانه حدود 40 تا بازدید کننده داره (و تقریبا بازدیدکننده ها همه غیر تکراری هستن) در طول هشت ماه فقط 60 نفر شرکت می کنن؟

نظرات 8 + ارسال نظر
آرمان. 14 خرداد 1390 ساعت 14:00

تو کشور ما فعلا بی تفاوتی عین ثواب شده
هر کی دل بسزود طرفه العینی انگ مبخورد
افسوس!

[ بدون نام ] 14 خرداد 1390 ساعت 20:58

سلام
در این مورد و حس و حالی که نوشته ات داره موافقم با بی تفاوت نبودن.

ولی بعضی وقتا نمیشه " با تفاوت " بودو بعضی وقتا مصلحت حکم میکنه آدم بی تفاوت باشه. مصلحتی که شخصا حالم ازش بهم میخوره... ولی آدم فقط واسه خودش زندگی نمیکنه پس مجبوره بعصی وقتا بی تفاوت باشه...

خیلی گنگ نوشتم ولی اگه نمی نوشتم دیگه خفه میشدم....

--------------
برای من دعا کن... این دعا کردن هیچ ربطی به حرفای بالا نداره ها واسه یه چیز دیگه ست.

سلام.
متاسفانه زندگیمون پر از مصلحتهای جور واجوره و به خاطر همین مصلحتهاست که کارهایی که نباید بکنیم می کنیم. این وضعیت درست میشه با تلاش خودمون

دعا می کنم ایشالا اون اتفاقی بیفته که می خوای

احسان 14 خرداد 1390 ساعت 22:59 http://boosehayeasheghane.blogsky.com/

ای بابا مردم چقدر خوش شانسن حالا اگه ما بودیم یا زیر سنگ عقرب در میومد یا اگه هم پول بود بس که میگفتن پولو پیدا کردی حروومه وچرا برداشتی به غلط کردن میافتادیم ...

عجب تو هم که همش از زاویه بدشانسی داستان رو میبینی! اصل موضوع رو بچسب

. 15 خرداد 1390 ساعت 10:25

به تلاش نیست
بعضی مصلحت ها رو نمیشه تغییر داد انگار.
دوباره میگم : ما فقط برای خودمون زندگی نمی کنیم.
به تلاش نیست... آدم مجبوره بی تفاوت باشه...

---
مرسی که دعا می کنی...

لعنت به این مصلحتها

. 15 خرداد 1390 ساعت 10:27

pink 17 خرداد 1390 ساعت 01:12

اینم اموزنده بود

علی.م. 18 خرداد 1390 ساعت 19:25 http://hobnob.blogsky.com

ایول خیلی حکایتش جالب و آموزنده بود.
رخصت.

دکتر خودم 2 تیر 1390 ساعت 19:00 http://porpot.blogsky.com

اخلاقی‌ترین نتیجه‌ای که میشه گرفت اینه که همیشه زیر هر سنگی رو نگاه کنید، شاید پول زیرش بود (:

شایدم ماری، عقربی اومد آدمو نیش زد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد