روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

دنیای این روزای من

این روزها حال و هوایم آفتابی نیست. نه می توانم از روزگار خودم بنویسم و نه برای مطالبی که دوستان می نویسند و می خوانم نظر بدهم. این چند خط را هم نوشته ام برای دوستانم تا بدانند هر چند در نوشتن کم کار شده ام اما مطالبشان را می خوانم و بهشان سر می زنم.


پی نوشت:

یک ساعت طول کشید تا همین سه خط را نوشتم!


نظرات 3 + ارسال نظر
comix 9 اردیبهشت 1390 ساعت 08:25 http://reminders.blogsky.com/

کاملا درکت می کنم!

زیاد سخت نگیر همین که همینا رو هم نوشتی کافیه.
بعضی وقتا آدم فقط باید باشه...حالا لازم نیست کار خاصی بکنه...
موفق باشــــی :)

علی 9 اردیبهشت 1390 ساعت 18:20 http://hobnob.blogsky.com

سلام مجید جان. چرا پس؟ ناراحتی؟ غمگینی؟
بازم خوبه که اومدی و همینارو هم نوشتی.
شاید دلت فقط میخواست که همین 3 خط رو توی خاطراتت حک کنه.
اینم یه جورشه خب...
امیدوارم زود برگردی به حال و هوای شادت.
خوش باشی.

دختر شرقی 10 اردیبهشت 1390 ساعت 14:22 http://delneveshthayeman.blogsky.com/

سلام
امیدوارم حال و هوای دلت هر چه زودتر آفتابی شه
مواظب خودت باش و قدر خودتو بدون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد