روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن

و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن، و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن، و چه بدبختی آزار دهنده ای ست "تنها" خوشبخت بودن، در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است، در بهار هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند یاد "تنهایی" را در سرت زنده میکند، "تنها" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است، " تنها" بودن، بودنی به نیمه است، و من برای نخستین بار در هستی ام رنج "تنهایی" را احساس کردم.
دکتر علی شریعتی

پی نوشت:
این را نوشتم برای خودم که زمانی خیلی دوست داشتم تنها باشم، تنهای تنها. فقط با خودم.
نظرات 4 + ارسال نظر
علی 31 فروردین 1390 ساعت 14:00 http://hobnob.blogsky.com

فکر تنهایی نباش تنهایی خودش تنهاست
تنها به فکر کسی باش که بی تو تنهاست

comix 31 فروردین 1390 ساعت 14:01 http://reminders.blogsky.com

سلام!
خیلی قشنگ بود. آدمو به فکر فرو می بره...

شاید ظاهرا تنها نباشیم ولی این چیزا رو تنها تنها تجربه میکنیم... البته در مورد خودم گفتم.

ممنون باعث میشه از این به بعد حواسمو به یه چیزایی بیشتر جمع کنم

ندا 31 فروردین 1390 ساعت 22:49 http://babalore.blogsky.com

دقیقا برای حال امشب من نوشته بودی ممنونم دوستم

amirhossein 17 مهر 1390 ساعت 21:42

چه آرام می آرامند افکارت در خلوت این تنهایی..گویی آسمان ها به نبض احساس تو پاسخ میدهند…..
آری اگر بدانی تنهایی زیباست…
آرتور میلر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد