-
هشتپا
14 آبان 1390 19:13
امروز شبکه چهار یه برنامه در مورد ترس از عنکبوتها پخش میکرد با نام «همسایههای طبیعی». یه گروه بودن که به مردم آموزش میدادن چطور به ترسشون غلبه کنن و حتی عنکبوتها رو تو دستشون بگیرن. به این صورت که از عنکبوتهای کوچک شروع میکردن و بعد عنکبوتهای بزرگتر میدادن دست مردم. یکی از اونایی که از عنکبوتها می ترسید می گفت:...
-
زیر باران نباید رفت
8 آبان 1390 13:16
خب… عملیات انتقال وبلاگ که موفقیت آمیز بود و همه مطالب و نظرات هم منتقل شدند اینجا. این روزها در حال کسب تجربه جدیدی هستم و می خوام از این فرصت نهایت استفاده رو ببرم. هوای بارونی هم در دست دادن این فرصت بی تاثیر نبوده و باعث شده تو خونه بشینم و چندتا کتاب جدید بخونم، و البته از لذت نوشتن برنامه هم بی بهره نمونم. درسته...
-
بعد از یک هفته
3 آبان 1390 19:50
بالاخره با اینترنت همراه خداحافظی کردم و مجبور شدم به یک adsl با ترافیک محدود ماهانه تن بدهم. البته یک ماه پیش اینترنت همراه بدون خداحافظی گذاشت و رفت و وبگردی با موبایل آن لذت سابق را نداشت، ولی من نمی خواستم باور کنم. حالا من هم باید استفاده از اینترنت را هدفمند کنم و در یک جهاد و یا ریاضت اینترنتی، میل زیاد به...
-
...
16 مهر 1390 12:04
امشب میرم شاهرود تا نسخه فارغ التحصیلی رو بپیچم. از اونجایی که تو این چند وقت تقریبا هرجایی می رفتم یه جای کار می لنگیده، یه احساس بدی دارم که نکنه فردا کارم راه نیفته.
-
کجایی لولو؟
8 مهر 1390 18:50
لولو به جای اینکه اون ممه رو ببره، باید بیاد این اینترنتُ ببره خیال همه رو راحت کنه.
-
واااااای
6 مهر 1390 23:19
امروز با هزار زور و زحمت یه برنامه با حجم بالا دانلود کردم. مثل همیشه برنامه رو تو یه فولدر از حالت فشرده بیرون آوردم و فایل اصلی رو پاک کردم. حالا در کمال ناباوری میبینم که فولدری که باید برنامه توش باشه خالیه . الان در حالت اغما هستم و بعدش میخوام سرم رو بکوبم به دیفال. بدبختانه فایلها ریکاوری هم نمیشن توصیه ای از...
-
خواب و خیال
6 مهر 1390 13:06
گاهی اوقات به دست آوردن بعضی چیزا، تبدیل میشه به یه آرزوی بزرگ و دست نیافتنی برای آدم. هر روز با فکرش از خواب بلند میشه، زندگی میکنه،حسرت میخوره، حسودی میکنه و میخوابه. تا اینکه یه روزی میبینه به آرزوش رسیده. اون چیزی که میخواست رو بدست آورده. اونقدر خوشحاله که دوست داره از ته دل داد بزنه. فکر میکنه روزهای خوبی...
-
آخه چرا؟
3 مهر 1390 23:02
چرا وقتی که می خوای به یه نفر چیزی رو نشون بدی که خرابه و کار نمی کنه، دقیقا همون موقع درست کار می کنه و هیچ ایرادی نداره؟ هاااان؟ واقعا چرا؟ مخصوصا اگه قبل از اون کلی هم در مورد خرابیش صحبت کرده باشی.
-
دلشوره
31 شهریور 1390 13:26
بدجوری دلشوره دارم، بدجوری...
-
زیرنویس فارسی
29 شهریور 1390 21:43
از اونجایی که زبان انگلیسیام در سطح I am a blackboard و ایناس ( ) مجبور شدم قسمت چهارم یه فیلم رو که خیلی هم دوستش داشتم چند بار ببینم، بلکه یه چیزی از روال داستان دستگیرم بشه، تا اینکه یه صدایی از درون بهم گفت: «خب نابغه! تو که صب تا شب پلاسی تو اینترنت برو یه زیرنویس دانلود کن دیگه.» اینگونه بود که دست به دامان...
-
گشنه بودم یا تشنه؟
28 شهریور 1390 14:24
رفتم تو آشپزخونه آب بخورم، مادربزرگم میگه: گشنته؟ میگم: نه، اومدم آب بخورم. - چرا. گشنته. - نه عزیز. فقط اومدم آب بخورم. - چرا. گشنته. تو هر وقت میای تو آشپزخونه گشنته. - :| یه لحظه شک کردم برای چی رفتم تو آشپزخونه. گشنه بودم یا تشنه؟
-
جمله سازی
27 شهریور 1390 10:32
کلاس دوم و سوم ابتدایی یه درسی داشتیم به نام جمله سازی. سمت راست دفتر از بالا به پایین یه خط قرمز میکشیدیم و طرف راست خط کلمه مینوشتیم و سمت چپ با اون کلمه یه جمله میساختیم. یادمه هر وقت یه کلمهای سخت بود و هیچ جملهای براش پیدا نمیشد از جملات کلیشهای استفاده میکردیم: با کلمه فلان جمله بسازید: من کلمه فلان را...
-
درسنامه
26 شهریور 1390 13:35
پیشنهاد می کنم به سایت درسنامه سر بزنید و از دوره های آموزشی رایگان موجود در سایت استفاده کنید. مخصوصا دوره کوتاه وبلاگ نویسی ، دوره مبانی امنیت در کامپیوتر و اینترنت و اگر کاربر تازه وارد جیمیل هستید دوره استاد بزرگی ایمیل و جیمیل . کار با درسنامه بسیار راحته و آموزشها و آزمونها به ایمیل شما فرستاده میشه!
-
خب...
25 شهریور 1390 14:40
19 روز. آستانه تحملم همینقدر بود! حالا دیگر نه لاشخوری هست که زل بزند توی چشمم و فکرم را بخواند و نه قورباغهی بزرگی که بخواهد آن زبان چسبناکش را پرت کند به طرفم (و من هم از ترس اینکه میخواهد مرا بخورد هی جاخالی بدهم و بپرم این طرف و آن طرف – شاید فکر میکند من غذای رژیمی هستم، و با خوردن من کوچکتر خواهد شد!) البته...
-
شروع می کنم
6 شهریور 1390 15:59
بالاخره چنگ در گردن آن لاشخور انداختم و بعد از خفه کردنش می خواهم آن قورباغه زشت و بزرگ را هم قورت بدهم. به خاطر همین مدتی در انظار عمومی (از نوع مجازیش) ظاهر نخواهم شد. نمی دانم این مدت چقدر طول بکشد، یک هفته یا یک سال. فقط این را می دانم وقتی برمی گردم که بشود اسم این اینترنت را گذاشت اینترنت . ولی مطمئنم که این...
-
تئوری چماق
3 شهریور 1390 15:44
یه کاری هست که گذاشتم تو لیست انجام کارهای روزانه. از بس که اراده ی محکمی دارم، هر دفعه که موعد انجام کار میرسه، چند ساعت به تعویق میندازمش. مجموع این ساعتها تا به امروز شده 3 هفته برای انجام این کار،شخصا به تئوری چماق اعتقاد دارم، اما هنوز دنبال یه چماق خوب می گردم.
-
کی بود؟
29 مرداد 1390 14:45
همین الان (الان که نه دو سه دقیقه پیش) یهو گوشم سوت کشید. جوری که گفتم الانه که سرم بترکه. قدیمیا می گن وقتی اینجوری میشه یه نفر یه جای دیگه داره در موردت صحبت می کنه من که به این حرفا اعتقاد ندارم، ولی هر کی بوده خودش بیاد اعتراف کنه
-
چندتا لطیفه
26 مرداد 1390 21:33
چند ماه پیش یه کتاب از لطیفههای عمران صلاحی خوندم. لطیفههای جالبی داره. اگر خوشتون اومد و خواستید لطیفههای بیشتری از عمران صلاحی بخونید اینجا کلیک کنید. تبعیض احمدرضا احمدی می گفت: در روزهای آلودگی شدید هوا، چرا دولت فقط مدارس را تعطیل میکند؟ مگر ریه دانشجویان دوجداره است؟ وارونه این روزها آلودگی از حد گذشته و...
-
لاشخور
24 مرداد 1390 00:52
من هم دارم سعی می کنم خرخره این لاشخور را بگیرم و خفه اش کنم. ممکن است مدتی کمتر این دور و اطراف پیدایم شود، که اگر اینطور شد مشخص است با این لاشخور دست به یقه شده ام. میان پاهایم لاشخوری بود که به سختی نوکم میزد. هنوز هیچی نشده کفش و جورابم را تکهتکه کرده بود، حالا داشت توی گوشت و عضلاتم کندوکاو میکرد. پس از هر...
-
افزایش کار مفید روزانه
20 مرداد 1390 14:37
از آنجایی که ما دغدغه خدمت به مردم و مملکت را داریم و برای تغییر آمده ایم و از این حرفها، به محض اینکه شنیدیم کار مفید روزانه در ایران فقط 1 ساعت و 4 دقیقه است (خدا را شکر، فکر می کردیم کمتر از اینها باشد)، تصمیم گرفتیم راهکاری ارئه دهیم تا این مشکل هم برطرف شود. البته در زمینه اشتغال کارهای خوبی صورت گرفته و همینکه...
-
مجموعه دروغها
17 مرداد 1390 22:41
ما آدمها به طرز مسخرهای داریم با دروغهامون زندگی میکنیم. بعضیها میترسن از اینکه دروغشون برملا بشه، ولی عدهای اصلا عین خیالشون نیست، فقط دروغ میگن و زندگی میکنن. درست مثل خوردن یه لیوان آب خنک.
-
روزگار کثیف
9 مرداد 1390 22:21
یه نفر میاد کل زندگی آدمو به گند میکشه، با یه پارچ اسید، با یه چاقو یا با هر کوفت و زهرمار دیگهای. چطور میشه اون لعنتی رو بخشید؟ حتی یه لحظه فکر کردن به آیندهی اون دختر آدمو دیوونه میکنه. حقش بود اسید صورتش رو مثل صورت اون دختر ذوب میکرد. + کاش یه روزی برسه که ...
-
روزگاری دزدها هم با شرف بودند
3 مرداد 1390 21:20
به ایمیلی که هم اکنون به دستم رسید توجه کنید: گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند. او را گفتند: چرا این همه مال را از دست دادی؟ گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند. و من دزد مال او هستم، نه دزد دین. اگر آن را...
-
ندیم بادمجان
2 مرداد 1390 20:31
روزی سلطان محمود گرسنه بود و غذایی خواست. از آنجا که مهیا کردن غذاهای دیگر، طول میکشید، فوراً بورانی بادمجان آماده کردند و آوردند. سلطان بادمجان را خورد و او را خوش آمد. پس گفت: «الحق که بادمجان غذایی نیکوست.» ندیمی که آنجا بود، مدتی دراز در وصف بادمجان و خواصش سخن گفت و سلطان همچنان میخورد. تا اینکه سیر شد و...
-
چطور مرشد عرفان شدید؟
1 مرداد 1390 11:36
چطور مرشد عرفان شدید؟ یک روز کنار خیابان نشسته بودم و فکر می کردم چه کنم. مردی از راه رسید و جلوی من ایستاد. خواستم از جلو من کنار برود، دستم را تکان دادم. او هم همین کار را کرد. فکر کردم چه بامزه! حرکت دیگری کردم و او هم از من تقلید کرد. شروع کردیم به آواز خواندن و هر ورزشی که بگویی انجام دادیم. مدام احساس می کردم...
-
کهنسالی
29 تیر 1390 13:28
از خدا می خوام هیچ وقت پیر نشم، اگرم شدم بچه های خوبی داشته باشم، اگرم نداشتم، دوست دارم قبل از اینکه زمین گیر و محتاج کسی بشم، بمیرم.
-
سکوت
28 تیر 1390 17:31
سکوت سرشار از سخنان نا گفته است، از حرکات ناکرده، اعتراف به عشقهای نهان و شگفتیهای بر زبان نیامده...
-
ملا نصرالدین دروغگو
27 تیر 1390 22:39
یک روز ملانصرالدین دست بچه ای را گرفت و به دکان سلمانی برد. به سلمانی گفت: من عجله دارم، اول سر مرا بتراش ، بعد هم موهای بچه را بزن. سلمانی سر او را تراشید. ملا کلاهش را بر سر گذاشت و گفت: تا موهای بچه را اصلاح کنی برمی گردم. سلمانی سر بچه را هم اصلاح کرد ولی خبری از آمدن ملا نشد. به بچه گفت: چرا پدرت نمی آید؟ بچه...
-
گرچه نهانی ز چشم، دل نبود نا امید
26 تیر 1390 14:25
از اینجا طرحهای زیبایی با موضوع نیمه شعبان دانلود کنید.
-
مرگ به نیرنگ تو
22 تیر 1390 16:00
صد بار گفتم این آمریکای جنایت خوار نامرد برامون نقشه کشیده از راه راست منحرفمون کنه ، اول که فیس بوک رو راه انداخت و حالا برای پر کردن خلاء ناشی از کاهش مراجعه کاربران به فیس بوک و توئیتر، گوگل پلاس رو. خوشبختانه با هوشمندی مسئولان دلسوز، فعلا فیلتر شده و به زودی از دسترس خارج می شود. از شما هم که اصلا نمیرید فیس بوک...