خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف غذا بود، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر و مریض بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف غذا ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: «تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است»، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف غذا روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند، مرد گفت: «خداوندا نمی فهمم؟!»، خداوند پاسخ داد: «ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!»
خیلی قشنگ بود.
تو هم پُستات باحاله ها پسر
GOOD GOOD
سلام. ممنون
هوخشتره شدی
کجا قایم شده بودی؟ چه سریع اومدی
له شدم...!
چه دردناک...
چقدر دلم نمی خواد برم توی جهنم... کلا گفتما واسه غذا اینا نبود...
غصه م گرفت یهویی
بله دیگه. تو جهنم آدما از آتش درون خودشون می سوزن.
راستی نرفتی دوباره امتحان بدی؟؟
چرا. رفتم قبول شدم.
نگفتم که ریا نشه!
اااا قبول شدی؟؟؟؟
واقعا که!! همینه دیگه فقط غصه هاتونو می گید :عصبانی ...!
آفرین آفرین!
نـــــــه عصبانی نشو!
گفتم که خواستم ریـــا نشه!
نخیر نگفتی که شیرینی ندی...! دیدی فهمیدم !! :دی
اوهووو اهوووممممم
یعنی به همین سادگی میشه رفت بهشت.
چه متن زیبایی بود .
چرا پس ما همه چیزو سخت میگیریم؟
وااای
مرسی
بله! بهشت همینه!
تبریک می گم قبولی تون رو.
موفق باشید و به آرزوهای بزرگتون برسید.
خیلی ممنون از لطفتون.
ان شاالله همه به آرزوهاشون برسن.
وووووو چه عجیب اگه فقط همین باشه خیلی هم بد نیستا ....
ولی مطلب جالبی بود
ظاهرش که خیلی هم بد نیست ولی باطنش...
پس منم میرم جهنم!!!؟؟؟
چرا؟ اون فقط واسه یه لحظشه! بعدش پا میشن با کمربند همدیگرو سیاه و کبود می کنناااااا
تو سعیتو بکن شاید راهمون دادن بهشت.
قربون خدا برم من
تو نمیتونی یه کم فونتاتو درشتر کنی بابا جهنمو اوردی جلو چشامووووووووووووون
حالا خوب بیـــــــد؟
بابا تحویل گیرت بالای صدرصده
برو بالاتر! خیلی بیشتر
صدو پانزده درصد دیگ بالاتر نمیره
چونه نزن
5 تام بذار روش 120 تاش کن خیرشو ببینی.
ما هم میخریم.125 درصد.نبود؟؟؟
بــه بــه! مشتریــم پیدا شد
بدو بدو حراجــــــه
سلام دوست عزیز
. وبلاگ شما خیلی جالبه
من عاشق اینجور نوشته هام
در صورت تمایل به تبادل لینک
منو با نام دلنوشته های مینا بلینک
و بگید به چه اسمی شمارو لینک کنم.
منتظرتم