روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

گشنه بودم یا تشنه؟

رفتم تو آشپزخونه آب بخورم، مادربزرگم میگه: گشنته؟

میگم: نه، اومدم آب بخورم.

- چرا. گشنته.

- نه عزیز. فقط اومدم آب بخورم.

- چرا. گشنته. تو هر وقت میای تو آشپزخونه گشنته.

- :|


یه لحظه شک کردم برای چی رفتم تو آشپزخونه. گشنه بودم یا تشنه؟

نظرات 3 + ارسال نظر
جواد سون 28 شهریور 1390 ساعت 14:34 http://just7.blogsky.com

سلام
میشه لینکت کنم؟

اقلیما 29 شهریور 1390 ساعت 10:06

منم شک کردم خداییش!!
آخرش چی شد؟

منم نمی دونم

دخترشرقی 6 مهر 1390 ساعت 22:29

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد