روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

جمله سازی

کلاس دوم و سوم ابتدایی یه درسی داشتیم به نام جمله سازی. سمت راست دفتر از بالا به پایین یه خط قرمز می‌کشیدیم و طرف راست خط کلمه می‌نوشتیم و سمت چپ با اون کلمه یه جمله می‌ساختیم.

یادمه هر وقت یه کلمه‌ای سخت بود و هیچ جمله‌ای براش پیدا نمی‌شد از جملات کلیشه‌ای استفاده می‌کردیم:

با کلمه فلان جمله بسازید: من کلمه فلان را در دفترم نوشتم. (!)

با کلمه بهمان جمله بسازید: آقای معلم به ما گفت با کلمه بهمان جمله بسازید. (!)

بعد می‌رفتیم پای تخته و جملاتمون رو با صدای بلند برای بقیه می‎خوندیم.

قیافه‌ی معلم بعد از شنیدن جمله‎های ما دیدنی بود:  و 

و ما هم سوت زنان محل حادثه رو ترک می‎کردیم: 


پی‎نوشت:

داشتیم غذا می‎خوردیم که یاد گذشته افتادیم و هر کس یه خاطره تعریف کرد. اونقدر خندیدیم که نفهمیدیم چی خوردیم. بنابراین نصیحت من به شما جوانان این است که خنده را قبل از خوردن غذا استعمال کنید، چون شنیده‎ایم خندیدن اشتها را زیاد می‎کند.

نظرات 5 + ارسال نظر
اقلیما 27 شهریور 1390 ساعت 13:58

خداییش اگه جمله هامون این شکلی هم بودن خودمون می نوشتیم.
ولی حالا من نشستم التماس پسرخاله ام می کنم بیا پیک تابستونه تا بنویس.میگه پس تو جمله هاشو بگو من می نویسم.بهش جمله میگم میگه نه این جمله هات اصلا خوب نیستن فکر کن یه جمله ای بگو که خانممون نفهمه تو بهم گفتی!!فکرکن!!


بچه های این دوره زمونه تو یه دنیای دیگن.
دوستم می گفت خواهر زادش درسشو نخونده معلمش ازش پرسیده چرا ننوشتی؟ گفته حوصله نداشتم.

آنیتا 18 اسفند 1399 ساعت 15:36

منجملهمیخواستم:

سلینا امیری 26 آبان 1400 ساعت 17:14 http://ندارم

:بدجنس

11 آذر 1400 ساعت 23:14

@@@@@ 7 آبان 1401 ساعت 17:27 http://Eeeeeeee

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد