روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

شروع می کنم

بالاخره چنگ در گردن آن لاشخور انداختم و بعد از خفه کردنش می خواهم آن قورباغه زشت و بزرگ را هم قورت بدهم. به خاطر همین مدتی در انظار عمومی (از نوع مجازیش) ظاهر نخواهم شد. نمی دانم این مدت چقدر طول بکشد، یک هفته یا یک سال. فقط این را می دانم وقتی برمی گردم که بشود اسم این اینترنت را گذاشت اینترنت.

ولی مطمئنم که این آخرین پست روزگار جوانی نیست.

نظرات 8 + ارسال نظر
pink 9 شهریور 1390 ساعت 17:12

ای بابا
رفتی تو حالت خواب و بیدار!

فرفری...! 11 شهریور 1390 ساعت 10:54 http://reminders.blogsky.com/

سلام
ما رو در خوف و رجا گذاشتی!! :))

حقیقت اینه که نظر واقعیم اینه که خوب میکنی که نمیای، البته این با افکار و عقاید منه... اینکه تو توی فکرت چی گذشته رو نمیدونم!
امیدوارم بازم بیای از این نظر که بازم ببینیمت...
منم قورباغه های کوچیک و متوسطی دارم که باید به ترتیب لیستشون کنم و شروع به قورت دانشون کنم...

اما در مورد لاشخور نمیدونم ...شاید لاشخوری هست و من حتی ازش خبر ندارم!
به هر حال... آقای روزگار جوانی ! :) امیدوارم هر روزت بهتر از روز قبلت باشه :)

فرفری...! 15 شهریور 1390 ساعت 23:08 http://reminders.blogsky.com/

سلام!

شهرزاد 17 شهریور 1390 ساعت 13:28

چه میدون جنگیه این جا!!!
بابا اینترنت به این خفناکی هم نیستا!

افسانه 19 شهریور 1390 ساعت 16:38 http://gtale.blogsky.com

خودم 20 شهریور 1390 ساعت 23:44 http://porpot.blogsky.com

اون روز دور نیست ...
یه روز خوب میاد، اینو میدونم

فرفری...! 20 شهریور 1390 ساعت 23:58 http://reminders.blogsky.com/

سلام مجید چه خبر؟
خوبی؟! امیدوارم خوب باشی... خوب خوب

علی 24 شهریور 1390 ساعت 20:44 http://hees.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد