روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار جوانی

نوشته های یک جوان در روزگار جوانی

روزگار کثیف

یه نفر میاد کل زندگی آدمو به گند میکشه، با یه پارچ اسید، با یه چاقو یا با هر کوفت و زهرمار دیگه‎ای. چطور میشه اون لعنتی رو بخشید؟ حتی یه لحظه فکر کردن به آینده‎ی اون دختر آدمو دیوونه می‎کنه.

حقش بود اسید صورتش رو مثل صورت اون دختر ذوب می‎کرد.

+

کاش یه روزی برسه که ...

نظرات 15 + ارسال نظر
الدان 10 مرداد 1390 ساعت 00:57 http://macloren.blogsky.com

حساس نشووووو حساس نشو........

منم که حسااااااس

فرفری...! 10 مرداد 1390 ساعت 09:57 http://reminders.blogsky.com/

سلام :(
تمام دیروز از وقتی این خبر رو شنیدم.. داشتم بهش فکر میکردم. میخواستم بیام آپ کنم و بنویسم چه طور یه آدم میتونه اسید بپاشه روی صورت یکی دیگه...

و حالا همین حرفی که تو نوشتی، چه طور میشه این آدم رو بخشید؟؟
هیچ جای این قضیه رو نمیتونم هضم کنم... حتی اینکه برای قصاص بخوان همین کار رو با اون پسره بکنن... من نمیتونم بفهمم الان اون دختر چه حالی داره...

هیچ کس حال اون دختر رو نمی فهمه

دخترشرقی 10 مرداد 1390 ساعت 10:04

سلام
اصلا نمیشه در این مورد نظر داد.
باید جای دختر باشیم تا بتونیم نظر بدیم.
من که از دیروز دارم دیوونه میشم قیافه ش یادم می افته.
اه.. واقعا که عجب پسری بودن ایشون......

آره خب، هر کس از زاویه دید خودش به این ماجرا نگاه می کنه.

فرفری...! 10 مرداد 1390 ساعت 10:14 http://reminders.blogsky.com/

دیروز به این فکر میکردم اون که میخواد خکم قصاص رو انجام بده کی هست و واقعا چه جوری میتون... حالا توی لینکی که گذاشتی خوندم برادرش..
من نمی فهمم... چطور میشه اینکاررو کرد...

این کارو فقط با خشم و نفرت و احساس انتقام میشه انجام داد

فرفری...! 10 مرداد 1390 ساعت 10:17 http://reminders.blogsky.com/

حکم

ali 10 مرداد 1390 ساعت 10:23

salam

اما! ای کاش همه گذشت داشتند.

و ای کاش همه قبل از اینکه دست به کاری بزنن، کمی هم به عواقبش فکر کنن

احسان 10 مرداد 1390 ساعت 12:49 http://boosehayeasheghane.blogsky.com/

داداش اعصاب خودتو خورد نکن ....
اینجاست که باید بگیم ...>>>> مملکته داریم

مملکته داریم؟

خودم 10 مرداد 1390 ساعت 13:36

منم چندتا نکته بگم؛ ببینید اینکه میشه پاشید یا نه خیلی روش نمیشه بحث کرد، دیدیم که پاشیده شد، ولی وقتی پاشیده شد، این برخوردهای بقیه بود که خیلی جالب بود، یه عده قصاص مشابه رو درست نمیدونستن و باعث ترویج خشونت تو جامعه میدونستن، یه عده بر خلاف اون! (و البته یه عده هم که فرقی نمیکرد براشون!)
به هر حال خوبه که فکر کنیم آیا قصاص از این نوع حق آمنه بود یا نه؟
نکته‌ی دوم که به نظرم میرسه نحوه برخورد قوه‌ی قضائیه‌س. ۷ سال از پرونده امنه میگذره. این یعنی نبودن یه قانون مستدل در این مورد، مثلا قتل نفس عمد مجازاتش اعدامه، هیچ بحثی هم دیگه توش نیست از لحاظ قانون (از لحاظ این حقوق بشری‌های سر از تخم در اورده حرف هست، از لحاظ قانون نیست)، ولی برای اسیدپاشی نه! ببینید آدم خوبه خودش رو بذاره جای ایشون، ۷ سال از زیبایی و عمر و همه‌چیت بره، تا آخر بتونی قصاص رو بگیری. به نظر من قوه قضائیه در این مورد خیلی ضعیف عمل کرد (هر چند ظاهرا فقط در برخورد با سران فتنه خیلی قوی عمل میکنه فقط!)
سوم اینکه این بزرگی نفس آمنه رو میرسونه، واقعا این کار ایشون هر چی هم که بخوای بگی بزرگه، باز بزرگتره. هیچ دلیلی هم جز رافت نمیشه براش آورد (چنانکه امروز من تو جی+ دیدم که دلیل ترس رو آورده بودن) ایوشن واقعا نفس شریفی داره.
چهارم اینکه بعد از این قوه قضائیه میخواد چیکار کنه؟ وقتش نشده یه فکر اساسی برداشته شه؟
پنجم اینکه بعد از این برای آمنه زندگی چطور پیش میره. یه مشکل عمده‌ای که متاسفانه تو جامعه ما خیلی حاکمه اینه که تا وقتی داغیم به فکر طرف هستیم، بعدش دیگه به قول کرمونی‌ها ولش کنین بابا! که حال و حوصله‌ش داره! (velesh koneyn baba! ki hal hoslesh dare) آیا قانون از آمنه برای گرفتن حق باززیبایی صورتش حمایت میکنه؟ آیا مردم به آمنه برای دوباره زیباشدنش کمک میکنن؟ خرج عمل‌های زیبایی خدایی خیلی گرونه، دیگه برا آمنه که هیچی.

موضوع اینکه میشه اسید پاشید یا نه، مثل اینه که میشه کشت یا نه. مسئله اینه که ما با ادعای مسلمونیمون فقط به ظاهر قضیه توجه می کنیم: اینکه کسی میتونه گذشت کنه و گذشت یه کار اخلاقیه و ازین حرفا. ولی آیا نمیشد کار اخلاقی رو روی اون پسر انجام داد تا فاجعه های این چنینی رخ نده؟ نمیشه در حالی که از گذشت حرف می زنیم، از عمل نسنجیده و دور از عقل هم حرف زد؟ (و البته این باز هم برمیگرده به همون چیزی که گفتی: تا وقتی داغیم به فکر هستیم و بعد که تبش خوابید حتی حرف گذشت رو هم نمیزنیم.) و مطمئنن دیگه بعد از این چیزی از آمنه و زندگیش نخواهیم شنید.

قصاص حقیه که آمنه داره و میتونه ازش استفاده کنه. ولی از این حقش گذشت، به دلایلی که خودش گفته بود. و به نظر من هم بزرگواری خودشو نشون داد. احتمالا تو برنامه ماه عسل شبکه سه هم بیاد و حرفاشو بزنه. امیدوارم مجری برنامه با این مسئله احساسی بخورد نکنه و فقط به فکر این نباشه که اشک مردم رو دربیاره.

البته حکم دیه هنوز سر جاشه و اگر عملی در کار باشه فکر میکنم قانون از آمنه حمایت کنه، البته بعد از 7 سال.

شهرزاد 10 مرداد 1390 ساعت 16:22

به نظر من اقدام اون فرد وقیحانه تر از اونی بود که با اقدامی متقابل بشه جبرانش کرد... گیرم چهره کریه اون با اسید یه کم کریه تر بشه... اون خانوم با این کارش چیزی رو تا آخر عمر به اون آقا هدیه کرد که از هزار تا اسید پاشی براش بدتره... عذاب وجدان... این که هر روز و هر شب وقتی می خوابه وقتی بیدار میشه همیشه و همیشه عملش جلو روش حاضر باشه... به نظرم از هزار بار مردن بدتره!

امیدوارم همین عذاب وجدان عاملی بشه که بعدها این چنین کارهای زشتی انجام نشه. البته اگه هنوز وجدانی وجود داشته باشه.

فرفری...! 11 مرداد 1390 ساعت 22:53 http://reminders.blogsky.com/

به نظر من هم وجدانی نداره...

آره

اقلیما 11 مرداد 1390 ساعت 22:57

افطار امشبم با اشکایی بود که بعد ماه عسل برای آمنه و آمنه ها ریختم...

من نرسیدم برنامه رو ببینم

الدان 13 مرداد 1390 ساعت 19:49 http://macloren.blogsky.com

با قصاص کردن پسره مگه..
اه ههههههههههههههه نظرم نمیاد

با اسید ریختن رو صورت دختره مگه ...

حسین 14 مرداد 1390 ساعت 22:14 http://www.savrina.ir

سلام
با آدرسی جدید و با عنوانی جدید برگشتم
آدرس جدید : www.savrina.ir
......
آدرس قبلی من : www.love-family-life.blogsky.com
......
خوشحال میشم به بلاگ جدیدم سر بزنی
......
اگه با تبادل لینک مجدد موافق بودی ، لینکم کن
بعد خبرم کن تا منم لینکت کنم ؟

فرفری...! 15 مرداد 1390 ساعت 22:09 http://reminders.blogsky.com/

خوبی؟! نیستی؟!

خوبم. حالا هستم

Farzad65 16 مرداد 1390 ساعت 17:51

اینم یکی از عواقب بی ایمانی و بی دینیه مجید جان. همین.موفق باشی.خدا قوت

بله متاسفانه.
موفق باشی شما هم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد